او براي بازي به خانه پدربزرگش رفته بود، اما در آنجا به طرز مرموزي النگوهاي كوچكش سرقت شد و خودش به قتل رسيد. هرچند همان روز يكي از اهالي شهر بهعنوان مظنون دستگير شد اما 2روز بعد معلوم شد او بيگناه است و پليس در شهر ديگري توانست قاتل را به دام بيندازد. حالا نهتنها پدر و مادر فاطمه داغدار او هستند بلكه همه اهالي فريمان به عزا نشستهاند و درباره اين حادثه تلخ صحبت ميكنند.
- بهدنبال فاطمه
عصر روز جمعه بود. فاطمه در خانه حوصلهاش سر رفته بود و ميخواست به خانه پدربزرگش كه چند خانه آن طرفتر بود برود. در يك طبقه پدربزرگ و در طبقه ديگر عموي فاطمه ساكن بودند. هر وقت فاطمه ميخواست به خانه پدربزرگ برود مادرش او را ميبرد اما اين بار او تنها رفت. مادر داغدارش به همشهري ميگويد: «يكبار هم نشد كه فاطمه تنها به آنجا برود. هميشه يا خودم ميبردمش يا اينكه از پنجره او را ميپاييدم تا وارد خانه آقاجون شود. اما آن روز دخترم صبر نكرد تا من آماده شوم و به تنهايي رفت.»
مادر فاطمه دختر يكونيمسالهاي نيز به نام زينب دارد. او ميگويد: «چند ساعت بعد شوهرم از سر كار برگشت و سراغ فاطمه را گرفت. فاطمه هميشه وقتي پدرش از سركار ميآمد برايش شيرينزباني ميكرد. گفتم به خانه آقاجون رفته است. با هم آماده شديم و دنبال دخترمان رفتيم اما پدربزرگش گفت كه فاطمه اصلا آنجا نرفته است. از همان موقع دلشوره من شروع شد.»
اين زن ادامه ميدهد: «حياط خانه، اتاقها، كوچهپسكوچهها و زمينهاي خالي اطراف، همه جا را دنبالش گشتيم اما نبود. جلوي در خانه پدربزرگ ايستاده بوديم كه ناگهان برادرزاده شوهرم كه حدود 17سال دارد جيغ كشيد و گفت فاطمه را پيدا كرده است. او داخل خانه بود. همگي دواندوان داخل رفتيم و با جسد فاطمه روبهرو شديم. برادرزاده شوهرم گفت كه جسد را داخل دستشويي كه گوشه حياط قرار دارد ديده و با خودش داخل اتاق برده است.» از اينجا به بعد بغض مادر فاطمه ميتركد: «گلوي دخترم كبود شده بود. او را خفه كرده بودند. النگويش هم سرقت شده بود اما هنوز گوشوارهها به گوشش بود. هنوز بدنش كمي گرم بود و وقتي مأموران و متخصصان پزشكي قانوني آمدند گفتند حداكثر نيم ساعت از مرگش ميگذرد.»
- اولين مظنون
دقايقي بعد از كشف جسد فاطمه محل حادثه شلوغتر از هميشه شد. مأموران بررسي صحنه جرم، خود را به آنجا رساندند و تحقيقات فني- پليسي كليد خورد. مأموران عروسك و دمپايي دختربچه را در حياط كشف كردند. هيچكس نميدانست چهكسي و با چهانگيزهاي اين جنايت هولناك را مرتكب شده است. با وجود اينكه بهدليل سرقت النگوهاي فاطمه بهنظر ميرسيد او قرباني سرقت طلاهايش شده است اما سرقت نشدن گوشوارههاي او براي پليس جاي سؤال باقي گذاشته بود. با وجود اين در همان تحقيقات مقدماتي مأموران به يكي از اهالي مظنون شدند و او را دستگير كردند. بررسيها نشان ميداد كه اين مظنون سابقه خصومت و دشمني با فاطمه و خانوادهاش ندارد. با وجود اين تحقيقات از وي ادامه يافت تا اينكه چند روز بعد اتفاق تازهاي افتاد كه مسير پرونده را دگرگون كرد.
- رد قاتل در طلافروشي
در شرايطي كه تيم ويژهاي از مأموران پليس آگاهي فريمان تحقيقات گستردهاي را براي دستگيري قاتل آغاز كرده بودند، كيلومترها آنطرفتر مأموران پليس شهرستان تربت جام و باخرز در استان خراسان رضوي مشغول تحقيق درباره سرقت طلاهاي چند كودك بودند. شواهد نشان ميداد عامل اين سرقتها زن جواني است كه بدون اينكه ردي از خود به جا بگذارد متواري شده است. با وجود اين، در جريان تحقيقات ميداني مأموران مردي را شناسايي كردند كه براي فروش چند قطعه طلاي كودكان به طلافروشي رفته بود. صاحب طلافروشي به مأموران گفت كه اين مرد مورد اعتماد است و چندبار ديگر هم طلاهاي كودكان را بدون فاكتور فروخته است. ادامه تحقيقات گام به گام مأموران را به دستگيري زن سارق نزديكتر ميكرد تا اينكه مرد جوان دستگير شد و اعتراف كرد كه طلاها را از زني جوان كه ساكن منطقه مشهد ريزه تايباد است، گرفته است. در اين شرايط مأموران انتظامي تربت جام با اخذ نيابت قضايي راهي منطقه مشهد ريزه شدند و زن جوان را دستگير كردند.
- زن افغان؛ قاتل فاطمه
اين زن كه40ساله و از اتباع يكي از كشورهاي همسايه است در جريان تحقيقات اعتراف كرد كه تاكنون طلاهاي 2كودك را به دور از چشم والدينشان سرقت كرده، اما اين همه اعترافاتش نبود. او در ادامه اعتراف كرد كه تاكنون 15كودك را در مشهد، شانديز، تربت جام و تايباد ربوده و بعد از سرقت طلاهايشان آنها را در حاشيه شهر رها كرده است.
هرچه بازجوييها از اين زن ادامه پيدا ميكرد او جرايم بيشتري را به گردن ميگرفت. تا اينكه در نهايت اقرار كرد چند روز قبل در جريان سرقت النگوي كودكي در شهر فريمان او را خفه كرده است. به اين ترتيب معلوم شد اين زن قاتل فاطمه است. او در اعترافاتش گفت: جمعه شب گذشته براي سرقت به فريمان رفته بودم كه ديدم در خانهاي باز است و دختربچهاي در حياط بازي ميكند. چون بهجز او هيچكس آنجا نبود وارد خانه شدم و دختربچه را داخل دستشويي كه در گوشه حياط بود بردم. ميخواستم النگويش را بدزدم اما او شروع به سر و صدا كرد. من هم گلويش را فشار دادم و بعد از سرقت النگويش فرار كردم. سردار قادر كريمي، فرمانده انتظامي خراسان رضوي دراين باره ميگويد: «مأموران در جريان تحقيقات از اين زن پي بردند كه يك مرد نيز همدست اوست و بهعنوان راننده در نزديكي محل حادثه حضور داشته و در فرار به وي كمك ميكرده است. زن دستگير شده از اتباع كشورهاي خارجي است كه از استان سيستان و بلوچستان به خراسان رضوي آمده بود و ممكن است دست به اقدامات مجرمانه ديگري نيز زده باشد. به همين دليل وي در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات در اينباره ادامه دارد.»
- فقط چند دقيقه از دخترم غافل شدم
حالا 5 روز از قتل فاطمه ميگذرد اما خانواده و نزديكانش هنوز اين حادثه تلخ را باور ندارند. مادرش در گفتوگو با همشهري ميگويد: «دخترم فقط چند خانه آن طرفتر رفته بود. خانه آقاجون براي او امنتر از همه جا بود. در مراسم تشييع دخترم بعضيها به من كنايه ميزدند كه چرا دخترت را رها كردي. اما مگر بازي كردن دخترم در خانه پدربزرگش جرم است. اگر او در آنجا امنيت نداشته باشد ديگر به چهكسي و كجا ميشود اطمينان كرد. اميدوارم قاتل دخترم هركسي كه هست مجازات شود تا دستكم بقيه بچهها و زينب يكونيمسالهام در امان باشند. من فقط چند دقيقه از دخترم غافل شدم. اين اتفاق تلخ فاطمه پنجسالهام را از من گرفت. به همه مادرها ميگويم كه بيشتر مراقب جگرگوشههايشان باشند. انشاءالله هيچ خانوادهاي مثل من داغدار نشود.»
نظر شما